اختلال بدشکلی بدنی (body dysmorphic disorder(bdd))
سلامتی از بهترین موهبتهای خداوندی است. از جمله علل و عواملی که این سلامتی را تهدید میکنند بیماریها و اختلالات مختلف هستند که اختلالات بدشکلی هراسی بدنی از جمله آنها هست. این اختلال جزو، اختلالات روانی هست که میتوان با درمانهای شناختی-رفتاری به درمان آن ها اقدام کرد.
تعداد کلمات 2750/ تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
مقدمه
گرچه BDD بهعنوان یک اختلال وسواسی جبری و یا یک اختلال بدشکلی در نظر گرفته شده، اما درهرحال یک اختلال تصور بدنی با تأثیرات اجتماعی – روانشناختی و احتمالاً بیولوژیکی متصور میشود. ابزارهای ارزیابی همراه با خصوصیات قابلقبول زیستشناختی بهمنظور بررسی و مقایسه اختلالات BDD به وجود آمدهاند. ارزیابیها و نتایج نهایی از بررسی عملکردهای کنترلشده بیان میدارد که عملکردهای رفتاری شناختی در BDD میتواند به همان اندازه تأثیر نامطلوب نابهنجاریهای مربوط به اختلالهای وسواسی و پرخوری عصبی باشد.
عمدهترین شکایات شامل جنبههایی مثل موی سر و بدن، خصوصیات صورت، لکههای پوستی، رانها، شکم، پستانها، کفلها و اندامهای تناسلی هست. مشخص است که اکثر بیماران دارای چندین علامت بدشکلی هستند. در سالهای اخیر توجه بسیاری به مسائل و موضوعات تصور بدنی مربوط با BDD جلب شده است
افراد مبتلابه BDD به علت ترس و هراس و نارضایتی که از بدشکلی و ظاهر بدن خود دارند درصدد رفع و از بین بردن آن به پزشکان و متخصصان تغذیه و لاغری و جراحان پلاستیک مراجعه میکنند. این گرایش روزافزون در خصوص نابهنجاریها و اختلالات بدشکلی بدنی باعث ایجاد ارزیابیها و مطالعات بسیاری شده است.
توضیح پیرامون اختلال
افراد مبتلابه بدشکلی بدنی (BDD) دلمشغول این فکرند که قسمتی از بدنشان زشت یا معیوب است. اشتغال ذهنی آنها خیلی فراتر از نارضایتی معمولی است که خیلی از افراد در مورد جثه و شکل بدن یا ظاهر قسمتی از بدنشان احساس میکنند.افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدن ممکن است دائماً خود را وارسی کنند، در حد افراطی خود را آرایش کنند، یا همواره در مورد اینکه چگونه به نظر میرسند از دیگران اطمینانآفرینی بخواهند. درواقع، تقریباً همه آنها حداقل یک رفتار وسواسی دارند. آنها صرفاً خود را خیلی چاق یا خیلی سنگینوزن نمیدانند، بلکه ممکن است باور داشته باشند که هیکل آنها خیلی کوچک است یا بهقدر کافی عضلانی نیستند.[1]
این اختلال که پیشتر با اصطلاح «بدشکلی هراسی» مشخص میشد، باور خیالی و افراطی فرد، نسبت به وجود یک نقص بدنی را متمایز میکند. کرپلین اصطلاح بدشکلی هراسی را برای تعیین «دلمشغولیهای نابهنجاری که با زیبایی بدن مرتبطاند» ابداع کرد و آن را یک پدیده وسواسی غیر هذیانی دانست. ژانه این اختلال را به منزله «شرم داشتن از بدن خود» توصیف کرد. افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدن ممکن است دائماً خود را وارسی کنند، در حد افراطی خود را آرایش کنند، یا همواره در مورد اینکه چگونه به نظر میرسند از دیگران اطمینانآفرینی بخواهند. درواقع، تقریباً همه آنها حداقل یک رفتار وسواسی دارند. آنها صرفاً خود را خیلی چاق یا خیلی سنگینوزن نمیدانند، بلکه ممکن است باور داشته باشند که هیکل آنها خیلی کوچک است یا بهقدر کافی عضلانی نیستند.مؤلفان دیگری (شونفلد 1969، به نقل از مارسلی، براکونیه،1984) به اختلالهای «تصویر بدنی» اشاره کردند و آن را ناشی از اضطرابی دانستند که با شکلشناسی مجموعه یا بخشی از بدن، مرتبط است؛ بنابراین باید گفت که این اخلال به طور عمده در چارچوب افکار وسواسی قرار دارد و وحشت بیمار از طرد اجتماعی را نشان میدهد. در همه موارد عضوی که کانون دلمشغولیهای فرد است، کاملاً یا تقریباً بهنجار است و شدت نگرانی با واقعیت متناسب نیست. گاهی نیز دلنگرانیهای فرد با ویژگیهای نژادی مرتبطاند و چارچوب فرهنگی - اجتماعی بهمنزله عامل مهمی در ایجاد این اشتغالات به شمار میآید.[2]
گرچه بالغ بر 29 درصد دانشجویان به تصویر بدن خود اشتغال ذهنی دارند، اما فقط 14 درصد که اشتغال ذهنی دارند ملاکهای اختلال بدشکلی بدن را برآورده میکنند. درمجموع در هر مقطعی از زمان، 5/2 درصد زنان و 2/2 درصد مردان ملاکهای اختلال بدشکلی بدن را برآورده میکنند، هرچند که مردان ممکن است در مورد نشانههای خود بیشتر از زنان ناراحت باشند. نواحی بسیار رایج که آنها را نگران میکنند پوست، مو و بینی هستند. بااینحال مردان با احتمال بیشتری در مورد هیکل و نازک شدن مو نگران هستند. زنان در مورد وزن و کفلهای خود بیشتر نگرانی دارند. اختلال بدشکلی بدن اغلب با اختلال افسردگی اساسی، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس فکری - عملی و اختلال خوردن همراه است. بالغ بر یکسوم ممکن است هذیانی باشند، نظیر اینکه متقاعد شده باشند که دیگران در مورد نقص خیالی در ظاهر آنها صحبت میکنند یا به آن میخندند.
افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدنی میزان خودکشی به انجام رسیدهای دارند که 45 برابر بیش از کل جمعیت در ایالاتمتحده است.
جنبههای میان فرهنگی
در ژاپن، اعتقاد به اینکه ظاهر جسمانی بدن از نظر دیگران زشت است،shubo-kyufo نوع فرهنگی taijain kyofuusho یا «ترس از روابط میان فردی» نامیده میشود. نشانگان koro or suoyang «کوچک شدن آلت مردی» در چین ترس از جمع شدن اندام تناسلی به داخل بدن را شامل میشود. افرادی که به koro مبتلا هستند، نشانههای دیگر بدشکلی بدن را نیز تجربه میکنند.[3]
توصیف بالینی
دلمشغولیهای مربوط با اختلال بدشکلی بدنی میتوانند بر همه بخشهای بدن متمرکز شوند. گاهی موضوع اصلی نگرانیها را اندام (وزن، قد، ...) و گاه یک بخش خاص بدن (پا، دست، ...) و بهخصوص چهره تشکیل میدهند. تردیدی نیست که اغلب فزون سرمایهگذاری بر اعضای مرتبط با ویژگیهای جنسی نخستین یا ثانوی (احلیل، پستان، موهای بدن) نیز مشاهده میشود.
دلمشغولیهای مفرط درباره اندام
فربهای: فربهای نسبی و نامحسوس فیزیولوژیکی در خلال پیشنوجوانی بهخصوص در دختران، گاهی به منزله نقطه تبلور این اختلال در میآید و روان بیاشتهایی غالباً پیامد آن است. گاهی نیز نگرانی به یک بخش بدن مانند چاقی رانها یا شکم، چاقی بازوها و غیره معطوف میشود و این دلمشغولی پارهای از نوجوانان را به انتخاب لباسهای خاصی که بتوانند بدشکلی بدنی آنها را پنهان کنند، وادار میکند.لاغری: این نگرانی بیشتر در پسرانی مشاهده میشود که خود را به قدر کافی قوی و تنومند نمیپندارند و احتمال دارد که رفتار جبرانی پرخوری را در پی داشته باشد.
قد: بلندی قد یا کوتاهی قد یعنی طول قامتی که از میانگین فاصله میگیرد، میتواند دلمشغولیهایی را در فرد ایجاد کند. این نکته بهخصوص در کوتاهقدی صحت دارد، چراکه توأم شدن آن بااحساس کهتری، نوجوان را در جهت انجام اعمال جبرانی (قدرتنمایی) یا پذیرش بازخوردهای واکنشی مانند رفتارهای بزهکارانه میراند.
دلمشغولیهای مفرط درباره بخشی از بدن
گاهی فکر داشتن پاهایی بزرگ، بسیار کوچک، بسیار پهن یا بدشکل، موضوع دلمشغولی مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن است. معمولاً دختران تصور میکنند پاهایشان بسیار بزرگ است و بلعکس پسران کفشهای را انتخاب میکنند که آشکارا بزرگتر از حد نیاز آنهاست.مسلماً چهره و سر، کانون فراوانترین و مهمترین دلمشغولیها را تشکیل میدهند. نگرانیها میتوانند متوجه هر یک از بخشهای آن مانند گوشها، بینی، لبها، دهان، موها دندانها و غیره باشند و شکایتهایی درباره بزرگ یا کوچک بودن آنها عنوان شود.
جوشهای بلوغ بهخصوص در دختران، موضوع دلمشغولیهای گسترده و توأم بااحساس ناارزندهسازی هستند.
گرچه سرخی هراسی در چهارچوب اختلال بدشکلی بدنی قرار نمیگیرد، معهذا به علت فراوانی آن در خلال نوجوانی و رابطه آشکارش با تصویر بدنی، به آن اشاره میشود.
سرخ هراسی میتواند بر اساس یک عامل برونی مانند تذکری کلی که نوجوان تصور میکند به وی اشاره دارد یا تمرکز یک نگاه نسبتاً عمیق بر او یا به علت یک عامل درونی مانند ترس از افشا شدن یک کشاننده، یک میل جنسی یا یک فکر، برانگیخته شود. چنین واکنشی که معمولاً توأم بااحساس شرم است گاهی به ایجاد یک بازداری کموبیش وخیم در نوجوان منجر میشود.
بیشتر بخوانید: درمان اختلال بدشکلی بدنی
دلمشغولیهای مفرط درباره خصیصههای جنسی
موهای بدن: درآمدن موهای بدن در نوجوانان پسر و دختر، در بیشتر مواقع با یک انتظار اضطرابآمیز همراه است؛ و هر تأخیر در این مورد، میتواند نگرانی و ترس را در آنها برانگیزد. ترس از صورت بیمو در پسران و وحشت از انبوهی موهای بدن در دختران، موجب میشود تا این نوجوانان ساعتهای متمادی به مشاهده خود بپردازند و از ریشتراش بهمنظور تقویت موهای صورت و یا از بین بردن موهای تخیلی استفاده کنند.پستانها: رشد پستانها در دختران بهمنزله علامت بلوغ جسمانی تلقی میشود و کوچکی، بزرگی یا بدشکلی آنها نگرانیهای مفرطی را برمیانگیزد. در پسران نیز حتی یک رشد نامحسوس پستان میتواند تردیدهای گستردهای را درباره هویت جنسی به وجود آورد.[4]
اعضای تناسلی: این اعضا نیز بهخودیخود موضوع گفتگوی فراوانی، بهخصوص در پسران هستند و میتوانند دلمشغولیهای مفرطی را درباره «بهنجاری» جنسیت ایجاد کنند. توجه دختران بیش از آنکه به شکل معطوف شود (بنابراین با بدشکلی بدنی به معنای خاص سروکار نداریم) متوجه معنای قاعدگی خصوصاً توانایی بچهدار شدن میشود.
تغییر صدا: تغییراتی که به علت بلوغ جسمانی در صدا ایجاد میشوند، ترسهایی را بهخصوص در پسران، برمیانگیزند که بر اساس واکنشهای گروه همسالان به نوع نوسانهای غیرارادی صوت، تشدید میگردند.
اختلال بدشکلی در 1980 بهعنوان یکی از اختلالات سوماتوفرم در نسخه سوم راهنمای آماری و تشخیصی اختلالهای روانی DSM III طبقهبندی شد و بعداً این اختلال در DSM-III-R و DSM-IV به اختلال بدشکلی بدن تغییر نام یافت.
اختلال بدشکلی بدن در DSM-5 در طبقه وسواس فکری - عملی و اختلالات مربوط قرار دارد ضابطه اصلی این اختلال اشتغال ذهنی (دلمشغولی) به یک یا چند نقص یا عیب خیالی در ظاهر جسمانی است که افراد مبتلا به آن معتقدند زشت، فاقد جذابیت، نابهنجار یا بدشکل به نظر میرسند. این نقصها از نظر دیگران قابل مشاهده نیستند (تخیلیاند) یا جزئی به نظر میرسند. اگر یک بیتناسبی جزئی جسمانی وجود داشته باشد نگرانی فرد مشخصاً جنبه افراطی دارد.[5]
نگرانیها از فاقد جذابیت به نظر رسیدن یا درست نبودن تا زننده یا مانند هیولا به نظر رسیدن گسترش دارد. افراد در پاسخ به این اشتغالهای ذهنی رفتارها یا اعمال ذهنی مکرر افراطی انجام میدهند. شیوع نقطهای این اختلال ۲.۴ درصد گزارششده است که نرخ شیوع BDD میان مردان وزنان یکسان است.
در بیماران جراحی زیبایی و بیماران پوستی شیوع اختلال بالاتر است. اختلال افسردگی اساسی متداولترین اختلال همزمان و اختلال اضطراب اجتماعی و اختلالات مرتبط با مواد در این بیماران شایع است. متوسط سن هنگام شروع این اختلال ۱۶ تا ۱۷ سالگی، رایجترین سن به هنگام شروع قبل از ۱۳ سالگی است. فیلیپس گزارش میدهد که از نمونه ۳۹۸ نفری بیماران BDD، ۷۶.۴ درصد بهشدت خواستار عملهای زیبایی هستند و ۶۶ درصد نیز این درمانها را دریافت کردهاند، بااینحال این درمانها پیشرفتی در بهبود علائم این اختلال نشان ندادهاند شیوع این اختلال در برخی از گروهها مانند دانشجویان بیشتر گزارششده است شیوع BDD در دانشجویان آمریکا ۴ درصد و در ترکیه ۴.۸ درصد گزارششده است.
شیوع BDD در ایران
در مورد شیوع BDD در ایران مطالعاتی کمی انجامشده است در مطالعهای طلایی و همکاران شیوع BDD را در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد بررسی کردند، نتایج نشان داد که ۳۴.۴ درصد از نمونه مطالعه در مورد ظاهر خودنگراناند که بیشترین نگرانی مربوط بهصورت بهخصوص بینی و پوست بود. شیوع BDD در دانشجویان ۷.۴ درصد بود که فراوانی دو جنس در گروههای مبتلا و غیرمبتلا تفاوت آماری معنیدار نداشت.در مطالعهای دیگر در بین دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر یزد 41 درصد افراد گروه نمونه دارای نگرانیهای نامتعارف در مورد شکل ظاهری و بدن بودند و ۷.۱ درصد اختلال بدشکلی بدنی شدید داشتند که نیازمند مداخله روانشناختی فوری بودند درزمینه جراحی پلاستیک و زیبایی، ایران جز کشورهای پیشگام است و بیشترین جراحی مربوط به بینی در سنین ۱۷ تا ۳۰ سالگی هست. همچنین آمار نشان میدهد که در حال حاضر در ایران بیش از ده هزار نفر زن متقاضی جراحی پلاستیک هستند مطالعات زیادی نشان دادهاند که میزان بالاتر عاطفه منفی با نارضایتی از بدن و تحریف بدن مرتبط است. افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدن اغلب احساس شرم را بیان میکنند.[6]
علائم کلینیکی اختلال بدشکلی بدنی به اختصار
تشخیص | علائم تشخیصی |
تظاهرات بالینی | ویژگیهای دموگرافیک و اپیدمیولوژیک | راهکارهای درمانی |
اختلال بدشکلی بدن | نگرانیهای فراگیر در مورد بدن | احساس ذهنی زشتی یا نگرانی در مورد نقصی در بدن | سن نوجوانی یا جوانی بیشتر بودن در زنان، به میزان زیادی ناشناخته است | ائتلاف درمانی درمان استرس رواندرمانی داروهای ضدافسردگی |
نشانگان و ملاکهای تشخیصی
ملاکهای تشخیصی اختلال بدشکلی بدن بر مبنای متن تجدیدنظر شده چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی بهصورت زیر است:1-اشتغال ذهنی (دلمشغولی) با یک نقص جزئی در ظاهر یا قیافه، اگر نابهنجاری جسمی مختصری هم وجود داشته باشد نگرانی شخص نسبت به آن بهطور آشکار افراطی هست.
2-این اشتغال (دلمشغولی) ذهنی ازلحاظ بالینی باعث پریشانی و اختلال چشمگیر در عملکرد شغلی، اجتماعی و یا دیگر حیطههای کارکردی میشود.
3-این اشتغال ذهنی (دلمشغولی[7]) بر اساس اختلال روانی دیگر مانند نارضایتی از شکل یا اندازه بدن در اختلال بیاشتهای روانی توجیه نمیشود.[8]
اما این ملاکها در DSM-5 با تغییراتی به شرح ذیل میباشند:
A. اشتغال ذهنی به یک یا چند نقص یا عیب خیالی در ظاهر بدن که ازنظر دیگران قابل مشاهده نیستند یا جزئی به نظر میرسند.
B. در مقطعی در طول دوره این بیماری، فرد رفتارهای مکرر (مثل وارسی کردن در آینه، آرایش مفرط، پوستکنی، اطمینان خواهی) یا اعمال ذهنی انجام داده است (مثل مقایسهکردن ظاهر خودش با ظاهر دیگران) در پاسخ به نگرانیهای درباره ظاهر.
C. این اشتغال ذهنی ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینههای مهم دیگر عملکرد ایجاد میکند.
D. این اشتغال ذهنی بهظاهر با نگرانیهایی درباره چاقی یا وزن بدن در افرادی که نشانههای آنها ملاکهای تشخیصی اختلال خوردن را برآورده میکنند بهتر توجیه نمیشوند.
مشخص کنید اگر:
همراه با بدشکلی عضله: فرد دلمشغول این فکر است که هیکل او خیلی کوچک است یا بهقدر کافی عضلانی نیست. حتی اگر فرد دلمشغول قسمتهای دیگر بدن باشد که اغلب چنین است، این شاخص مورداستفاده قرار میگیرد.
مشخص کنید اگر:
به درجه بینش نسبت به عقاید اختلال بدشکلی بدن اشارهکنید «مثل من زشت به نظر میآیم» یا «من بدشکل به نظر میرسم».
همراه با بینش خوب یا نسبتاً خوب: فرد تشخیص میدهد که عقاید اختلال بدشکلی بدن قطعاً یا احتمالاً درست نیستند یا ممکن است درست باشند یا نباشند.
همراه با بینش ضعیف: فرد فکر میکند که عقاید اختلال بدشکلی بدن احتمالاً درست هستند.
همراه با فقدان بینش/عقاید هذیانی: فرد کاملاً متقاعد شده که عقاید اختلال بدشکلی بدن درست هستند[9].[10]
علتشناسی، پیشینه و شکلگیری در خلال تحول و درمان
اختلال بدشکلی بدنی که وابستگی تنگاتنگی با دگرگونیهای دوران بلوغ دارد، در حدود 12 سالگی آغاز و در 18 تا 20 سالگی معمولاً از بین میرود؛ اما چون اکثر افرادی که دارای این اختلالاند از بیان نشانههای مرضی خود اکراه دارند ممکن است تشخیص آنها سالها پس از ابتلای به بیماری صورت گیرد. بسیاری از کسانی که به این اختلال دچارند خود را منزوی کرده و از کار کردن یا انجام فعالیتهای دیگر در خارج از منزل امتناع میکنند. نتایج یک تحقیق نشان داده است فرایندهای شناختی زیربنای اختلال بدشکلی بدن، توجه متمرکز بر خودِ افراطی در مورد تصویر منفی از بدن است. تشریفات وارسیکردن که این افراد انجام میدهند که موقتاً اضطراب آنها را کاهش میدهد، اشتغالهای ذهنی آنها را تقویت میکنند. همچنین آنها یاد میگیرند از بودن با دیگران خودداری کنند که این نیز وظیفه تقویت را بر عهده دارد.که 30 درصد از مبتلایان، خانهنشین شده و 17 درصد آنها اقدام به خودکشی کردهاند (فیلیپس،1991، فیلیپس و همکاران 1993) پژوهشهای مختلف هنوز نتوانستهاند بهطور دقیق، فراوانی این اختلال را برحسب جنس مشخص کنند اما بر اساس تحقیقات مقدماتی میتوان گفت که فراوانی آن در مردان وزنان یکی است.[11]از دیدگاه زیستی – روانی – اجتماعی، ما افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدن را به صورتی که آمادگی زیستی دارند در نظر میگیریم، اما آنچه در شکلگیری این اختلال اهمیت دارد، تجربیاتی است که آنها در نوجوانی داشتهاند، مانند مسخرهشدن به خاطر ظاهرشان، یا حساس شدن به شیوهای دیگر مخصوصاً نسبت به طرد. وقتی آنها به این باور میرسند که ظاهر بدنشان معیوب یا از آرمانی که دارند منحرف شده است، به این عقیده اشتغال ذهنی پیدا میکنند.
به عبارت دیگر فرایندهای شناختی زیربنای اختلال بدشکلی بدن، توجه متمرکز بر خودِ افراطی در مورد تصویر منفی از بدن است. تشریفات وارسیکردن که این افراد انجام میدهند که موقتاً اضطراب آنها را کاهش میدهد، اشتغالهای ذهنی آنها را تقویت میکنند. همچنین آنها یاد میگیرند از بودن با دیگران خودداری کنند که این نیز وظیفه تقویت را بر عهده دارد.
دو گروه عمده از اختلالات روانی عبارتاند از:
1. اختلالات روانپزشکی که موجب علائم جسمی میشوند که شایعترین آن عبارتاند از اختلال سازگاری، تمام انواع اختلالات اضطراب و اختلال افسردگی
2. اختلالات شبه جسمی Somotoform
مشخصه این گروه از اختلالات که تعریف دقیقی ندارند عبارت است از نگرانی مداوم درباره سلامت جسمی و وجود علائم جسمی غیرقابل توجیه بدون اینکه اختلال روانپزشکی زمینهای یا انگیختگی هیجانی وجود داشته باشد. تظاهر اصلی این اختلالات، نگرانی غیرطبیعی درباره سلامتی است.
وجه تمایز اختلالات شبه جسمی (somatoform disorders)، وجود علائم جسمی است که شبیه به یک بیماری طبی هستند، اما با بیماری طبی، مصرف مولد یا بیماری روانی دیگری توضیح داده نمیشود. علائم به حدی شدید هستند که باعث ناراحتی واضح بیمار با اختلال عملکردی در او میشوند. پنج اختلال شبه جسمی مشخص در DSM-IV-TR شناخته شده است: اختلال جسمی سازی (somatization disorder)، اختلال تبدیلی (conversion disorder)، هیپوکندریازیس، اختلال بدشکلی بدن (body dysmorphic disorder) و اختلال درد (pain disorder)، دو طبقهبندی تشخیصی باقیمانده در DSM-IV-TR عبارتاند از: اختلال شبه جسمی تمایز نیافته(undifferentiated) و اختلال شبه جسمی که بهگونهای دیگر مشخص نشده است.
نمایش پی نوشت ها:
[1] آسیبشناسی روانی 1/280 هال جین
[2] روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی 1/244 دکتر پریرخ دادستان
[3] آسیبشناسی روانی 1/282 هال جین
[4] روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی 1/246 دکتر پریرخ دادستان
[5] روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی 1/247 دکتر پریرخ دادستان
[6] فصلنامه نوید نو -56
[7] روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی 1/248 دکتر پریرخ دادستان
[8] خلاصه روانپزشکی –کاپلان و سادوک 1/23
[9] آسیبشناسی روانی 1/283 هال جین
[10] راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی 284 DSM-5-
[11] روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی 1/244 دکتر پریرخ دادستان
منابع:
1-سوزان کراس ویتبورن، ریچارد پی.هالجین آسیبشناسی روانی: دیدگاههای بالینی درباره اختلالات روانی (ویراست هفتم) بر اساس DSM-5 ترجمه: یحیی سید محمدی-تهران نشر روان 1395.
2-دکتر پریرخ دادستان روانشناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی –سمت چاپ پانزدهم پاییز 1394.
3-انجمن روانپزشکی آمریکا، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی DSM-5-مترجم: دکتر فرزین رضاعی و دیگران – چاپ سوم نشر ارجمند تهران 1395.
4-ابوالفضل محمدی و دیگران فصلنامه علمی پژوهشی کمیته تحقیقات دانشجویی معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد (نوید نو) دوره 18، شماره 61، زمستان 1394.
5-هرولدکاپلان و جیمز سادوک، خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری/روانپزشکی بالینی مترجم دکتر فرزین رضاعی نشر ارجمند تهران 1387.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}